فرض کنید نیمه های مرداد است و هوا ناجوانمردانه گرم، راهی محله ای می شوید که به طرز عجیبی هوایِ خنک در چنته دارد و به درختان و طبیعتش می نازد، زیرِ درخت انگور دراز می کشید و خیره می شوید به آسمان و محو می شوید در خاطراتی که ذهنتان را قلقلک می دهد.
بیایید سناریو را عوض کنیم، این بار تصور کنید پاییز است، در کوچه ای باریک ایستاده اید، انبوه درختان و بویِ خاک نم خورده خبر می دهند بر فراز جایی ایستاده اید که کوچه باغ نام دارد. چشمانتان را می بندید و ریه هایتان را پُر می کنید از هوایِ پاک، این جا گویی آغاز زندگی است.
آنچه گفتیم نه رؤیایی بود دور و نه آرزویی بود دست نیافتنی، آنچه توصیفش کردیم تکه ای بود از شیراز، تکه ای از شهر سعدی، دیارِ حافظ. به محله قصرالدشت معروف است، جایی که طراوت و تازگی در جان و جهانش ساری است.
می گویند کوچه باغ های قصرالدشت، ریه های تنفسی شهرند، بیربط هم نیست.
به گفته صاحب نظران شیراز هوایِ پاکش را مدیون کوچه باغ های قصرالدشت است و طراوتش را وامدار درختان ستبری است که در این محله اتراق کرده اند و بساطشان را جسورانه پهن نموده اند. در پایان این مقاله شما هم مُهر تأیید خواهید زد پای این گفته و صحت و سُقمش را با جان و دل خواهید پذیرفت.
بیایید سناریو را عوض کنیم، این بار تصور کنید پاییز است، در کوچه ای باریک ایستاده اید، انبوه درختان و بویِ خاک نم خورده خبر می دهند بر فراز جایی ایستاده اید که کوچه باغ نام دارد. چشمانتان را می بندید و ریه هایتان را پُر می کنید از هوایِ پاک، این جا گویی آغاز زندگی است.
آنچه گفتیم نه رؤیایی بود دور و نه آرزویی بود دست نیافتنی، آنچه توصیفش کردیم تکه ای بود از شیراز، تکه ای از شهر سعدی، دیارِ حافظ. به محله قصرالدشت معروف است، جایی که طراوت و تازگی در جان و جهانش ساری است.
می گویند کوچه باغ های قصرالدشت، ریه های تنفسی شهرند، بیربط هم نیست.
به گفته صاحب نظران شیراز هوایِ پاکش را مدیون کوچه باغ های قصرالدشت است و طراوتش را وامدار درختان ستبری است که در این محله اتراق کرده اند و بساطشان را جسورانه پهن نموده اند. در پایان این مقاله شما هم مُهر تأیید خواهید زد پای این گفته و صحت و سُقمش را با جان و دل خواهید پذیرفت.
شیراز، شهرِ هزار باغ
محله قصر الدشت با تاریخ گره خورده
بیایید چنگی بزنیم به گذشته های دور، می دانید شیراز را سال ها پیش به چه نام می شناختند؟ به شهرِ هزار باغ.
همین یک جمله کافی است تا دست شیراز را بالا ببریم، آن را سردمدار زیبایی ها بخوانیم و پرچمدار باغ های شگرف لقب دهیم. حتما می دانید باغ های دنج، جزء لاینفک شیراز هستند حتما بار ها نام باغ ارم را شنیده اید، قطعا با باغ عفیف آباد ماه ها خاطره بازی کرده اید و به کررات خود را در خلالِ باغ نارنجستان قوام، باغ دلگشا و باغ جهان بین تصور نموده اید.
به زعم این که جای جای شیراز ناب است و گوشه به گوشه اس ستودنی است اما اگر بخواهیم آدرسی در اختیارتان بگذاریم تا یک راست به سراغ کوچه باغ هایش بروید و خود را در آغوش کوچه های نم خورده پاییز و دیوار های مستور شده در شکوفه های بهار رها کنید باید دستمان را صاف بگذاریم روی محله قصرالدشت.
ما قصرالدشت صدایش می زنیم، قدیمی ها اما معتقدند "محله مسجد بردی" نام صحیح تری است. قرن شش هجری در بطنِ این محله، مسجدی برپا کردند که تا سال ها نامش مسجد بردی بود. مسجدی از جنسِ سنگ و عجین شده با کتیبه هایی سنگی.
اگر این روز ها سری بزنید به مسجد رئیس احمدی قصرالدشت، آن کتیبه های سنگی را به تماشا خواهید نشست، همان کتیبه هایی که به قلمِ معماران قرن شش هجری نقاشی شده اند و با شمّ هنرمندانه آن ها گره خوده اند.
سال ها پیش زمانی که نام محله قصرالدشت به میان می آمد مقصود محله ای بود در اطراف شیراز (شمالِ غرب شیراز). اما در همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد، شیراز گسترش یافت و بسیاری از محله های اطراف را به قلمروش افزود تا جایی که اکنون محله قصرالدشت، به جای آن که تافته جدابافته باشد تکه ای است از پازل این شهر.
پشتِ نام قصرالدشت چه رازی خوابیده؟
قصرالدشت، قصری بر فراز دشت
نام قصرالدشت ریشه در گذشته های دور دارد، راهی محله قصرالدشت که می شوید نه دشتی سدمعبرتان می شود و نه قصری نگاهتان را می رباید، کنجکاو می شویم راز این نامگذاری را دریابیم و سرّش را عیان سازیم.
در چنین مواقعی باز هم دست به دامان قدیمی ها می شویم و پایِ صحبت هایشان می نشینیم بلکه بتوانیم علت این نامگذاری را استنباط کرده و تیرمان را به هدف بزنیم.
برداشتِ ما از صحبت هایشان این چنین است: محله قصرالدشت از دیرباز جولانگاه عمارت هایی بوده که به مثابه قصری در دشت شیراز خودنمایی می کرده اند، همین جا سوت پایان را می زنیم و می پذیریم قصرالدشت نام برازنده ای است که حال و هوای این محله را به درستی توصیف می کند.
به موجبِ شمار زیاد باغ های قصرالدشت و تعداد عدید میوه هایش، عده ای محله قصرالدشت را "شربتخانه شیراز" لقب می داده اند. این روز ها تعداد باغ ها رو به افول است با این حال، کوچه باغ های قصرالدشت همان سوسویِ امیدی هستند که پایِ عاشقانِ طبیعت را به این دیار می گشایند.
قصرالدشت همان محله زیبایی که شمال غرب شیراز را قرق کرده و مزین به نهرِ آبِ روانی است، همان جا که روحمان را ثیقل می دهد و آرامشمان را دو چندان می سازد، همجوار است با مکانی زیارتی که نامش را شاهزاده محمد (ع) می دانند.
سفر به قصرالدشت، هم سیاحت هم زیارت
وقتی با یک تیر دو نشان می زنیم
از کوچه باغ ها که بگذریم، سخنِ شاهزاده محمد (ع) خوشتر است. پس از آن که ساعت ها در خلالِ کوچه پس کوچه های تنگ و طولانی قصرالدشت، گوشِ جان سپردید به صدایِ آب و زل زدید به زیبایی های ممتد طبیعت، زمانش فرا می رسد تا خود را مهمان امامزاده ای کنید که طیق روایات فرزند امام موسی کاظم (ع) است. زیارت نامه بخوانید و به نماز بایستید. این بار هم روحتان را تسکین دهید اما به شیوه ای واقعی تر.
صحبت پایانی
برگِ برنده شیراز، هوای نابش است که در یک جمله مفرح ذات است و ممد حیات. وقتی از میان تمام گزینه های موجود برای سفر، شیراز را گلچین می کنیم و آن را گره می زنیم به صدر انتخاب هایمان، می دانیم قرار است مهمان شهری شویم که به هوایش می بالد.
اگر از آلودگی های شهر گریزانید، اگر مایلید خود را محبوس کنید در فضایی با کلامِ طبیعت، با نوایِ رود و با هنرنمایی درختان انگور و گردو، بی چون و چرا راه محله قصرالدشت را در پیش بگیرید و لنگر قایقتان را در این محله بیندازید.